«همت» 27 مه سال 1894 در مريلند امريکا متولد شد. در چهارده سالگی مدرسه را رها کرد و به کارهای مختلف پرداخت. در سال 1915 به «آژانس کارآگاهی ملی پينکرتن» پيوست و چند سال به عنوان کارآگاه خدمت کرد. نخستين داستان‌های کوتاه جنايی او در سال 1923 منتشر و بلافاصله با استقبال و ستايش مواجه شدند. اين داستان‌ها، شکاف موجود ميان معماهای ظريف «مکتب کونان دويل» و داستان‌های سرشار از خون و خشونت مجلات عامه‌پسند را پرکردند. نگرش همت بدبينانه است و کارآگاهان او با اين‌که دست‌های خود را آلوده می‌بينند، اما هوش‌ياری‌شان را حفظ می‌کنند و غالباً متوجه می‌شوند که به استخدام افراد تبه‌کار و فاسد در آمده‌اند. آنان مجريان تک و تنهای عدالت هستند که در دنيای سياه و خالی از احساس و عاطفه، از ميان منظرهای سرد و خشک حرص و خيانت گذر می‌کنند. پنج رمان همت، خصوصاً شاهين مالت (1930) و کليد شيشه‌يی (1931)، شهرت جهانی کسب کردند و تأثير زيادی روی نويسندگان آثار پليسی و جنايی گذاشته‌اند. او طی چند سال داستان‌های عامه‌پسند را به سطح داستان‌های هنری رسانيد و «آندره ژيد» سبک او را با سبک «ارنست همينگوی» مقايسه کرد. آخرين رمان همت مرد لاغر در 1934 منتشر شد.

او پس از آشنايی با «ليليان هلمن» نمايش‌نامه‌نويس، که سی سال و تا پايان عمر همت با هم زندگی کردند، داستان‌نويسی را کنار گذاشت و با درآمد حاصله از واگذاری حقوق سينمايی و راديوي آثارش، به فعاليت سياسی چپ‌گرايانه روی آورد. در دهه‌ی 1930 و 1940 فيلم‌های متعددی بر اساس آثار او ساخته شدند و شاهين مالت (1941) شاه‌کار «جان هيوستن»، سومين فيلمی بود که بر اساس اين کتاب همت روی پرده آمد. پس از جنگ جهانی دوم، عقايد سياسی چپ‌گرايانه در امريکا مورد سوء‌ظن قرار گرفتند و همت در سال 1951 برای گواهی دادن به دادگاه احضار شد؛ اما چيزی را فاش نکرد و به جرم عدم هم‌کاری و اهانت به دادگاه به شش ماه حبس محکوم شد. او پس از آزادی از زندان با بدهی سنگين مالياتی و شرايط دشوار زندگی روبه‌رو شد. وی در سال 1961 در نيويورک درگذشت.

«فرد زينه مان» در فيلم جوليا (1977) به بخشی از زندگی مشترک همت و هلمن پرداخت. «ويم وندرس» در نخستين فيلم امريکايی خود به نام همت (1983)، همت کارآگاه را وارد يک ماجرای تخيلی پر پيچ و خم جنايی کرد.

داشيل همت حالا يک افسانه است.

عبدالله تربيت

 

خرمن سرخ درباره‌ی وقايعی است که در شهر «پرسن‌ويل» يا به قول نويسنده «پويزن‌ويل» که همان «شهر فاسد» رمان‌های سياه است، اتفاق می‌افتد. شهر در دست گروه‌های گنگستری، اراذل و اوباش يک قمارخانه‌دار، رئيس پليس فاسد و يک سياست‌مدار پوسيده است. کارآگاهی از مؤسسه‌ی کارآگاهی خصوصی کانتيننتال به دعوت مدير روزنامه‌ی شهر که در واقع پسر سياست‌مدار پير فاسد «شهر فاسد» است، وارد آن‌جا می‌شود. کارآگاه ضمن تماس با خانواده‌ی مدير روزنامه، با خبر می‌شود که برای مدير روزنامه اتفاقی افتاده است. از اين لحظه به بعد او درگير ماجراهای بدکارانی می‌شود که در پی در دست گرفتن قدرت در شهر هستند... 

 

از «خرمن سرخ»، انتشارات روزنه‌ کار، ترجمه‌ی فرهاد منشوری